جدول جو
جدول جو

معنی خالی بندی - جستجوی لغت در جدول جو

خالی بندی((بَ))
لاف زنی، دروغ گویی
تصویری از خالی بندی
تصویر خالی بندی
فرهنگ فارسی معین
خالی بندی
گزافه گویی، لاف زنی، دروغ گویی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاتم بندی
تصویر خاتم بندی
خاتم کاری، شغل و عمل خاتم کار، هنر ساختن و آراستن برخی از اشیا به اشکال هندسی و طرح های گوناگون با قرار دادن قطعه های کوچک استخوان، فلز و چوب در کنار هم که بیشتر به شکل مثلث بریده می شود، خاتم سازی
فرهنگ فارسی عمید
(زَ / زِ بَ)
عمل خازه بستن
لغت نامه دهخدا
(تَ بَ)
عمل خاتم بند. خاتم کاری. رجوع به خاتم و خاتم کاری شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
هندی. سیدامتیازخان. وی شاعر ایرانی نژاد است. در مشهد زاده شد و سپس به هندوستان رفت. در هندوستان جلب توجه عالمگیر نمود ووالی گجرات گردید. وفاتش در قرن 12 هجری قمری اتفاق افتاد. او را دیوان شعری است که این بیت از آن است:
دور از آن کو چو مرغ قبله نما
آن قدرها طپیده ام که مپرس.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2018)
لغت نامه دهخدا
(بِ حِ کَ دَ)
تهی بودن:
ز درویش خالی نبودی درش.
سعدی (بوستان).
- جای فلان خالی بودن. رجوع شود به جای فلان خالی.
، خلوت بودن، بخلوت بودن. تنها بودن. با کسی نبودن، خالص بودن. بی آمیغ بودن:
نصیحت چو خالی بود از غرض.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا
نام مرد هندی است که در ربیع الاول سال 886 هجری قمری قدم بمصر گذاشت و ادعاء کرد که سنش 250 سال است، سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: چون او را دیدم عقل تجویز بیش از 70 سال را بر او نکرد، مضافاً آنکه او بر این مدعی خود دلیلی نداشت، بوضع ظاهری، او مردی قوی هیکل با محاسن کاملاً سیاه رنگ بود، از آنچه از او شنیدم این بود که گفت در سن 18 سالگی من حج گزاردم و چون به هند بازگشتم شنیدم که تاتارها ببغداد رفته اند تا آنجا را بحیطۀ تصرف درآورند، او می گفت در زمان سلطان حسن قدم به مصر گذاشتم، و این سلطان هنوز مدرسه اش را بنا نکرده بود، البته آنچه می گفت صرف ادعا بود و دلیلی برای صحت قولش نداشت، (از تاریخ الخلفاء سیوطی ص 343)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ بَ)
عمل خانه بستن در نرد. رجوع به خانه بستن شود، عمل جدول بندی کردن بخانه. چیزی را به وسیلۀ جدول بندی کردن بصورت خانه خانه در آوردن
لغت نامه دهخدا
(خَ / خیا بَ)
کار خیال بند. ساختن مضمون بطرز شعر هندی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاتم بندی
تصویر خاتم بندی
شغل و عمل خاتم بند خاتم کاری
فرهنگ لغت هوشیار
اسم گزافه گو، لاف زن، دروغ گو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خاتم سازی، خاتم کاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرزبندی، بستن و ردیف ساختن کت شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی