خاتم کاری، شغل و عمل خاتم کار، هنر ساختن و آراستن برخی از اشیا به اشکال هندسی و طرح های گوناگون با قرار دادن قطعه های کوچک استخوان، فلز و چوب در کنار هم که بیشتر به شکل مثلث بریده می شود، خاتم سازی
خاتم کاری، شغل و عمل خاتم کار، هنر ساختن و آراستن برخی از اشیا به اشکال هندسی و طرح های گوناگون با قرار دادن قطعه های کوچک استخوان، فلز و چوب در کنار هم که بیشتر به شکل مثلث بریده می شود، خاتم سازی
هندی. سیدامتیازخان. وی شاعر ایرانی نژاد است. در مشهد زاده شد و سپس به هندوستان رفت. در هندوستان جلب توجه عالمگیر نمود ووالی گجرات گردید. وفاتش در قرن 12 هجری قمری اتفاق افتاد. او را دیوان شعری است که این بیت از آن است: دور از آن کو چو مرغ قبله نما آن قدرها طپیده ام که مپرس. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2018)
هندی. سیدامتیازخان. وی شاعر ایرانی نژاد است. در مشهد زاده شد و سپس به هندوستان رفت. در هندوستان جلب توجه عالمگیر نمود ووالی گجرات گردید. وفاتش در قرن 12 هجری قمری اتفاق افتاد. او را دیوان شعری است که این بیت از آن است: دور از آن کو چو مرغ قبله نما آن قدرها طپیده ام که مپرس. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2018)
تهی بودن: ز درویش خالی نبودی درش. سعدی (بوستان). - جای فلان خالی بودن. رجوع شود به جای فلان خالی. ، خلوت بودن، بخلوت بودن. تنها بودن. با کسی نبودن، خالص بودن. بی آمیغ بودن: نصیحت چو خالی بود از غرض. سعدی (بوستان)
تهی بودن: ز درویش خالی نبودی درش. سعدی (بوستان). - جای فلان خالی بودن. رجوع شود به جای فلان خالی. ، خلوت بودن، بخلوت بودن. تنها بودن. با کسی نبودن، خالص بودن. بی آمیغ بودن: نصیحت چو خالی بود از غرض. سعدی (بوستان)
نام مرد هندی است که در ربیع الاول سال 886 هجری قمری قدم بمصر گذاشت و ادعاء کرد که سنش 250 سال است، سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: چون او را دیدم عقل تجویز بیش از 70 سال را بر او نکرد، مضافاً آنکه او بر این مدعی خود دلیلی نداشت، بوضع ظاهری، او مردی قوی هیکل با محاسن کاملاً سیاه رنگ بود، از آنچه از او شنیدم این بود که گفت در سن 18 سالگی من حج گزاردم و چون به هند بازگشتم شنیدم که تاتارها ببغداد رفته اند تا آنجا را بحیطۀ تصرف درآورند، او می گفت در زمان سلطان حسن قدم به مصر گذاشتم، و این سلطان هنوز مدرسه اش را بنا نکرده بود، البته آنچه می گفت صرف ادعا بود و دلیلی برای صحت قولش نداشت، (از تاریخ الخلفاء سیوطی ص 343)
نام مرد هندی است که در ربیع الاول سال 886 هجری قمری قدم بمصر گذاشت و ادعاء کرد که سنش 250 سال است، سیوطی در تاریخ الخلفاء گوید: چون او را دیدم عقل تجویز بیش از 70 سال را بر او نکرد، مضافاً آنکه او بر این مدعی خود دلیلی نداشت، بوضع ظاهری، او مردی قوی هیکل با محاسن کاملاً سیاه رنگ بود، از آنچه از او شنیدم این بود که گفت در سن 18 سالگی من حج گزاردم و چون به هند بازگشتم شنیدم که تاتارها ببغداد رفته اند تا آنجا را بحیطۀ تصرف درآورند، او می گفت در زمان سلطان حسن قدم به مصر گذاشتم، و این سلطان هنوز مدرسه اش را بنا نکرده بود، البته آنچه می گفت صرف ادعا بود و دلیلی برای صحت قولش نداشت، (از تاریخ الخلفاء سیوطی ص 343)